Published May 28, 2022
پنجاه و یکمین نشست سالانه مجمع جهانی اقتصاد روز پنجشنبه در سوئیس به پایان رسید.
نظریه پردازان توطئه می گویند مجمع جهانی اقتصاد (Word Economic Forum) در حال کشیدن اهرم های قدرت جهانی است. برخی حتی سازماندهی همهگیری کوید19 را توطئهای در جهت حفظ قدرت ملیتهای خاص میدانند. ادعاهایی مبنی بر نفوذ مجمع جهانی اقتصاد به اتاوا و نخست وزیر جاستین ترودو نیز مطرح است.
ماکسیم برنیه (Maxim Bernier)، عضو سابق پارلمان و پیر پویلیور (Pierre Poilievre)، عضو رهبری محافظهکار، بارها مجمع جهانی اقتصاد را هدف قرار دادهاند و آن را متهم کردهاند که یک دستور کار جهانی به ضرر مردم عادی کانادا را در پیش دارد.
مجمع جهانی اقتصاد مدتهاست که مورد انتقادهایی درباره نابرابریهای جهانی و نفوذ نخبگان است، چنین نقدهایی در ژوئن (June)۲۰۲۰، زمانی که مجمع جهانی اقتصاد یک نشست سالانه را تحت عنوان “بازنشانی بزرگ” برگزار کرد، با تئوریهای توطئه ترکیب شد. جزئیات کوتاهی در آن ماه توسط اقتصاددان آلمانی و رئیس مجمع جهانی اقتصاد، کلاوس شواب (Klaus Schwab) منتشر شد، استدلال کرد که بهبود بیماری همه گیر کووید19 می تواند برای پایداری و عادلانه تر کردن اقتصادها از طریق بازنشانی بزرگ سرمایه داری مورد استفاده قرار گیرد.
نخست وزیر جاستین ترودو سپس در کنفرانس سپتامبر (September)۲۰۲۰ سازمان ملل گفت: همه گیری فرصتی برای بازنشانی فراهم کرده است که در تایید صحبتهای شواب بود.
ویدئوهایی نیز در فضای مجازی از شواب در حال ستایش ترودو منتشر شد. شواب در سال ۲۰۱۶ درباره ترودو گفت: نمیتوانستم کسی را تصور کنم که بتواند بهتر از این جهانی را که از انقلاب صنعتی چهارم بیرون میآید، نمایندگی کند.
در طی یک سخنرانی در دانشگاه هاروارد در سال ۲۰۱۷، شواب همچنین اعلام کرد که ترودو و بیش از نیمی از کابینهاش رهبران جوان مجمع جهانی اقتصاد هستند. آنگلا مرکل، تونی بلر، امانوئل مکرون، ایلان ماسک، مارک زاکربرگ و ایوانکا ترامپ نیز در این برنامه شرکت داشتند.
رمپل گارنر (Remple Garner) عضو مجلس عوام کانادا میگوید این مجمع مطمئناً نخبهگرا است، اما بسیار کمتر از آن است که به دنبال سلطه جهانی باشد و به همان اندازه که از جاستین ترودو حمایت نمیکنم، میتوانم حدس بزنم که سیاستهای انتخاباتی و جاهطلبی شخصی او برای کانادا بسیار بیشتر از کلاوس شواب بر تصمیمهای سیاسی او تأثیر میگذارد.
موج فعلی پوپولیسم محافظهکار استدلال میکند که چنین نهادهایی به دنبال دستکاری افکار عمومی و همچنین کنترل ثروت و قدرت سیاسی افراد عادی به نفع نخبگان هستند.